11 ماهگی مهردادی
قشنگم امروز 11 ماهه شدی،11 ماه با تمام سختیا و مشکلات ولی خیلی خیلی شیرین.باورم نمیشه اینقد زورد گذشت.به خاله مهتاب گفتم گفت چشم رو هم بزاری 11 سال هم میگذره.....پارسال همین موقع ها به فکر آماده کردن وسیله های تو بودم و الان به فکر اینم برا تولدت چه کار کنم که به بهترین نحوه بتونم برگزارش کنم.ایشالا که بتونم الان که دارم برات مینویسم نمیدونم چرا اشکم همینجوری میاد.شایدم تازگیا خیلی دل نازک شدم نمیدونم.........به خاطر داشتن تو و وجود سالمت روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم.الانم مثه یه فرشته کوچیک اینجا خوابیدی نگات میکنم بیشتر احساساتی میشم آخه تو خواب خیلی مظلوم میشی و دیگه از اون شیطونیا خبری نیست ...
نویسنده :
mitra
7:59